با شکست فدرالیست ها به برتری دموکرات-جمهوری خواه رسید. مزرعه داران، برده داران، کشاورزان و بازرگانانی که حزب دموکرات-جمهوری خواه را در شش انتخابات متوالی به پیروزی رساندند، نقشی مهم در توسعه سیاسی و اجتماعی ایالات متحده به دست گرفته بودند.
ریموند ویلیامز، منتقد اجتماعی و ادبی، مینویسد: اگر هژمونی فرآیندی است که طی آن یک طبقه رهبری سیاسی، فکری و اخلاقی را بر کل جامعه به دست میآورد و سپس اعمال رهبری سیاسی، فکری و اخلاقی را بر کل جامعه اعمال میکند، ریموند ویلیامز، منتقد اجتماعی و ادبی، مینویسد: «فشارها و محدودیتهای آنچه میتواند در نهایت به عنوان یک سیستم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خاص دیده می شود که برای اکثر ما فشارها و محدودیت های تجربه ساده و عقل سلیم به نظر می رسد. برای مدتی
دیگر دورههای جدیدتر هژمونی در سیاست آمریکا شامل نظم نیو دیل و متعاقب آن انقلاب ریگان است که شرایط سیاست و سیاستگذاری آمریکا را برای تقریباً دو دهه پس از خروج رونالد ریگان در سال 1989 ساختاربندی کرد. در اوایل تا اواسط دهه 19 میلادی. قرن، ما چیزی مشابه را در تسلط طولانی مدت اندرو جکسون و حزب دموکرات مارتین ون بورن می بینیم که تنها در آستانه بحران مقطعی فروپاشید.
اگر دورهای مشابه دوران ما وجود داشته باشد، با دو ائتلاف به طور مساوی، که هر کدام برای رسیدن به یک پیروزی پایدار بر دیگری تلاش میکنند، این دوره در اواخر قرن نوزدهم است، با قطببندی شدید حزبیاش، رقابتهای نزدیک در انتخابات ملی و مشارکت بهطور شگفتآوری بالا. در آن زمان، مانند اکنون، حاشیه ها باریک بود. در آن زمان، مانند اکنون، دعواها شدید بود. و سپس، مانند اکنون، ترکیب این دو، برخی از قویترین و ایدئولوژیکترین طرفداران را وادار کرد تا بازی را به نفع خود تقلب کنند.
پس آنچه که چیزها را تغییر داد، اساساً یک شوک برای سیستم بود. فروپاشی جنبش پوپولیستی، ظهور جیم کرو در جنوب و سرکوب سراسری نیروی کار، نفوذ سرمایه صنعتی – که عمدتاً از طریق حزب جمهوریخواه کار میکرد – را بر کل نظام سیاسی تثبیت کرد. برای از بین بردن کامل آن به یک فاجعه، رکود بزرگ نیاز است.
من فکر میکنم که ما در دور دیگری – یا دو یا سه یا چهار – دورههای انتخاباتی نزدیک و سخت و بدون پیروزی یا شکست قاطع برای هیچ یک از طرفها قرار داریم. اما چیزی خواهد آمد؛ چیزی – چه اقتصادی، چه محیطی و یا قانون اساسی – نظام را شوکه خواهد کرد و به یکی از ائتلاف ها فرصت گسترش و تلاش برای به دست آوردن هژمونی بر نظام سیاسی را می دهد.
سوالی که در ذهن من وجود دارد این است که کدام نیروها در این کشور به بهترین نحو سازماندهی می شوند، چه برای خوب و چه برای بد، تا زمانی که در نهایت چیزی اتفاق می افتد، از آنها سوء استفاده کنند.