کنار گذاشتن سریع SAT و ACT به عنوان الزامات پذیرش کالج، تا جایی که بیش از 80 درصد کالج های چهار ساله نیازی به آزمون استاندارد برای پذیرش در پاییز آینده نداشتند، نقطه عطفی در تاریخ مدرن است. شایسته سالاری. آنچه باید دید این است که آیا این نشانه ای در مسیر سقوط شایسته سالاری است یا خیر.
از ابتدا فرهنگ شایسته سالاری و آزمون استاندارد به طور جدایی ناپذیری در هم تنیده شده اند. تبدیل کالجهای نخبه آمریکا در اواسط قرن بیستم، از مدارس تکمیلی طبقات بالا به «چنددانشگاههای» مدرن که ظاهراً برای همه افراد باز میشود، توسط SAT هدایت و توجیه شد، که قرار بود ابزاری برابر فراهم کند. صعود و مشروعیت بخشیدن به نخبگان جدید با شواهد عددی از قدرت مغزی آن.
برای مدت طولانی شکاکان شایسته سالاری، چپ و راست، متذکر شده اند که نظام جدید طبقه بالایی را ایجاد کرده است که به نظر ممتاز و منزوی به نظر می رسد. و به گفته برخی از منتقدان SAT، دقیقاً همین انتقاد است که انگیزه تغییر فعلی از آزمونهای استاندارد شده است – این ایده که آنها ذاتاً نسبت به بچههای خانوادههای مرفه تعصب دارند و اینکه تعریف جامعتر از شایستگی فرصتهای بیشتری را باز میکند. برای طبقه متوسط و فقیر شایسته.
دلایلی برای تردید در این حساب وجود دارد. اول، کاملاً واضح به نظر می رسد که بسیاری از مدارس واقعاً SAT را در پاسخ به توالی وقایع زیر کنار می گذارند: نمرات SAT آسیایی-آمریکایی به جایی رسید که کالج های نخبه متهم به تبعیض علیه متقاضیان آسیایی آمریکایی برای حفظ تعادل نژادی مورد نظرشان شدند. این منجر به شکایتها شد و به نظر میرسد که این دعاوی در آستانه صدور حکم دادگاه عالی علیه اقدام مثبت هستند. بنابراین، دانشگاهها پیشگیرانه معیاری را که ممکن است علیه آنها در دعاوی آینده مورد استفاده قرار گیرد، کنار میگذارند، نه به خاطر افزایش فرصت، بلکه فقط به امید حفظ وضعیت پذیرش.
دوم، در حالی که نمرات SAT با درآمد خانواده مرتبط است، این پیوند آنقدر محکم نیست که منتقدان گاهی اوقات پیشنهاد میکنند، و آزمونهای استاندارد احتمالاً نسبت به بسیاری از مواردی که به ارزیابیهای «کلنگر» تر میپردازند، معیاری با کلاس کمتری هستند. بسیاری از بچهها از SAT یا ACT استفاده میکنند تا از یک مدرسه بد پیشرفت کنند یا خودشان را با وجود نداشتن رزومه صیقلی ثابت کنند، و شواهد روشن کمی وجود دارد که آزمون اختیاری تنوع نژادی را افزایش میدهد. در حالی که مقاله کالج (با فرض اینکه از ChatGPT جان سالم به در ببرد)، رزومه مملو از برنامه فوق برنامه، رفتار مناسب در مصاحبه کالج – به نظر می رسد همه اینها بیشتر از یک نمره خام در یک آزمون استاندارد، نشانگر امتیاز باشند. بنابراین کودکان طبقه بالا می توانند از کاهش SAT بهره مند شوند، در حالی که کودکانی که سعی در بالا رفتن از آن دارند ممکن است یک نردبان مهم را از دست بدهند.
اولین نکته آینده ای را نشان می دهد که در آن کاهش SAT تغییرات زیادی در مورد شایسته سالاری ایجاد نخواهد کرد. دومی آیندهای را پیشنهاد میکند که در آن شایستهسالاری حتی ممتازتر و منزویتر میشود – اما با گذشت زمان، کمتر با استعداد و هوش مرتبط میشود، به گونهای که به طور پیوسته مشروعیت و نفوذ آن را تضعیف میکند.
دلیل انتظار اولین سناریوی وضع موجود این است که کالج های نخبه مشروعیتی را که به عنوان مقاصد استعداد تلقی می شوند را دوست دارند، بنابراین حتی بدون نیاز به SAT رسمی، آنها همچنان راهی برای پذیرش نوع کمتر از بچه های ممتازی که در حال حاضر با آزمایش های استاندارد تقویت شده اند. همانطور که مت یگلسیاس بیان می کند، این جستجو ممکن است باعث شود “پذیرش کمی کار فشرده تر شود”، اما مدارسی مانند هاروارد “به راحتی می توانند افسران پذیرش بیشتری را برای بررسی دقیق برنامه هایی که فاقد نمره آزمون خلاصه مناسب هستند استخدام کنند.”
دلیل تعجب در مورد سناریوی دوم این است که مدارس نخبگان نیز تحت تأثیر تغییرات ایدئولوژیک درون لیبرالیسم و تغییرات فرهنگی در زندگی جوان و بزرگسال هستند. و این نیروها، به طرق مختلف، نه فقط علیه SAT، بلکه علیه همه تلاشها برای سنجش شایستگی و تقاضای برتری – با فشاری که از سوی دانشجویانی که نمرات بالاتر و حجم کاری کمتری دارند، و دیگری از آزمایشهای ایدئولوژیک مانند «نمرهسازی عادلانه» و دیدگاه مترقی مبنی بر اینکه هر اندازه گیری که نابرابری را آشکار می کند باید آن را تداوم بخشد.
در این محیط، اگر معروفترین معیار شایستهسالاری کنار گذاشته شود، هر مکتبی لزوماً اکتشافیهای پیچیدهای را ابداع نخواهد کرد که دقیقاً همان هدف را دنبال میکنند. بسیاری ممکن است راضی باشند که تنوع قومیتی را با دانشآموزان ثروتمندی که شهریه کامل میپردازند، شهرت خود را حفظ کنند و اجازه دهند استانداردهایشان کمی کاهش یابد، راضی باشند.
در این صورت، شما یک جمعیت مدرسه نخبگانی خواهید داشت که دارای امتیاز بیشتری هستند و از نظر تحصیلی رقابت کمتری دارند و جمعیت بیشتری از بچه های باهوش از پیشینه های غیرنخبگان که به سادگی دیگر در سیستم استخدام نمی شوند، خواهید داشت.
این ترکیب ممکن است در درازمدت برای آمریکا خوب باشد – تقویت پراکندگی بیشتر استعدادها در منطقه، شکستن بن بست شایسته سالاری در مقابل پوپولیسم، تضعیف نفوذ لیگ آیوی.
اما این نشان دهنده مرگ شایسته سالاری است که ما آن را می شناسیم، و دستورات قدیمی معمولاً بدون مبارزه از بین نمی روند.
تایمز متعهد به انتشار استتنوع حروف به سردبیر مایلیم نظر شما را در مورد این مقاله یا هر یک از مقالات ما بدانیم. در اینجا برخی ازنکات. و این هم ایمیل ما:[email protected].
بخش نظرات نیویورک تایمز را دنبال کنیدفیس بوک،توییتر (@NYTOpinion) واینستاگرام.