او گزارشی از ریاست جمهوری ترامپ و آسیب شناسی های ترامپ به صورت مینیاتوری بود، زیرا 6 ژانویه نیز همینطور بود. و در حالی که وقایع آن روز را تماشا می کرد، متوجه شد که ترامپ، باز هم، بیش از هر چیز نگران حجم جمعیت است.
او به انبوه مردمی که میخواست خطابش میکرد خیره شد و چیزی غیرمعقول و غیرقابل تحمل را دید: فضاهای خالی. او گفت که به همین دلیل است که او خواستار آن شد که حتی تظاهرکنندگان مسلح را نیز از میان بردارند تا دوربین های تلویزیونی و تاریخ بتوانند شدت پرستش او را به تصویر بکشند، دامنه ی قدرت او را به تصویر بکشند.
و میدوز و بسیاری دیگر از توانمندسازان ترامپ چه میکردند؟ نگاه کردن به دور، سپس به دنبال راهی برای خروج. همانطور که شهادت هاچینسون نیز نشان داد، آنها به خوبی از پتانسیل خشونت در آن روز و این احتمال آگاه بودند که سخنان خود رئیس جمهور – فیلمنامه ای که او قصد استفاده از آن را داشت – احتمال آن را افزایش دهد.
اما در حالی که برخی از آنها ترس خود را از آن ابراز کردند، برخی دیگر آن را مسدود کردند. صحبت در مورد استعاره ها: هاچینسون توضیح داد که چگونه در یک نقطه به میدوز نزدیک شد تا او را از وضعیت رو به وخامت آگاه کند. در ماشینش را روی او بست.
و بعدا به دنبال پاس بود. این بخش دیگری از شهادت او بود که کاملاً عالی بود. او گفت که میدوز، مانند بسیاری دیگر که اقداماتشان در آن روز به تشویش اذهان کمک کرد، پس از آن درخواست عفو رئیس جمهور کرد. چرا که نه؟ اگر ترامپ هرگز مجبور به پاسخگویی برای هیچ تخلفی نبود، چرا هر یک از طرفداران او باید پاسخگو باشد؟
و اگر ترامپ به ندرت حقیقت را گفته است، چرا باید آن را بیان کنند؟ شهادت هاچینسون با ادعای قبلی میدوز در تضاد بود که رئیس جمهور هرگز قصد نداشت در آن روز به ساختمان کنگره برود. و پیتر الکساندر از NBC News اواخر سه شنبه توییت کرد که یکی از منابع او باعث ایجاد شک و تردید در مورد داستان فرمان هاچینسون شده است.
شاید او اشتباه می کند، اگرچه خود ترامپ در یک مقطع زمانی به واشنگتن پست گزارشی داد که تا حدی با او مطابقت داشت. او به نظر من کاملاً قابل اعتماد به نظر می رسید، عمدتاً به این دلیل که ترامپی که او تصویر می کرد تنها ترامپی است که من تا به حال مشاهده کرده ام: ظالم و خوی، بی توجه به خرابه های اطرافش، پر از کینه، متورم از خشم، متمرکز بر شکوه خود و منحرف. در تعریف خود از آن.