همانطور که کتاب مقدس داستان را بیان می کند، موسی قوم خود را از اسارت و به “سرزمین موعود” رهایی می بخشد، اما حتی با همه تلاش هایش اجازه ورود به او را نمی دهند. او باید از دور به آن نگاه کند.
می ترسم این داستان استیسی آبرامز باشد. او ماشین عظیم ثبت نام و مشارکت رای دهندگان را ساخت که به جو بایدن کمک کرد تا جورجیا را در سال 2020 حمل کند و به ایالت کمک کرد تا اولین سناتورهای یهودی و سیاه پوست خود، جان اوسف و رافائل وارنوک را انتخاب کند و کنترل سنا را به دموکرات ها داد. اگر وارناک در دور دوم انتخابات در ماه آینده پیروز شود، به دموکرات ها کمک خواهد کرد تا کنترل خود را بر مجلس تقویت کنند.
در اینجا می توان بدبین بود و گفت که یک زن کار را انجام داده است و حالا یک مرد دوباره از آن سود می برد. اما این واقعیت را مبهم می کند که آنچه آبرامز به گرجستان و این کشور داد بسیار بزرگتر از هر مسابقه دیگری از جمله مسابقه او بود.
گرجستان یک ایالت متحول شده است. گرجی های لیبرال طعم قدرت را چشیده اند و هیچ راه برگشتی از آن وجود ندارد. این دیگر یک امکان خارقالعاده، یک امید و دعا در میان مردمی که به ضرر عددی خود زندانی هستند، نیست. گرجستان اکنون این مدرک و تأیید را دارد که نه تنها میتوان آن را تغییر داد، بلکه میتوان آن را تغییر داد بود برگردانده شد.
بیشتر اعتبار متعلق به آبرامز است.
پس چه مشکلی پیش آمد؟ ای کاش پاسخ جامعی داشتم و می توانستم به اختصار آن را بیان کنم، اما ندارم و نمی توانم.
تنها چیزی که میدانم این است که هر بار که از مردم درباره شانس آبرامز در این چرخه میپرسیدم، بداخلاق میکردند، یا چشمهایشان را میچرخانیدند، یا یک «نمیدانم» ناباورانه و نگران میگفتند.
در واقع، “نگران” کلمه ای بود که من اغلب شنیده بودم. به نظر من مسری و خود ماندگار بود: مردم نگران شدند زیرا دیگران می گفتند که نگران هستند.
من به سادگی نتوانستم رای دهندگان مشتاق آبرامز را در تعاملات روزمره خود پیدا کنم. من در میدتاون آتلانتا زندگی می کنم، اما تابلوهای حیاط یا پلاکاردهای زیادی از پنجره را هم نمی دیدم. من تبلیغات تلویزیونی زیادی نمی دیدم.
فکر میکردم مصرف اخبار من مانند بسیاری از جوانان شده است: من بیشتر اخبار ملی را تماشا میکردم یا اخبار آنلاین را از جمله از طریق رسانههای اجتماعی دریافت میکردم. بنابراین ساعت را به سمت جوان ترم برگرداندم و شروع به تماشای بیشتر اخبار محلی و گوش دادن به رادیو کردم. تبلیغات بود!
با این حال، برای من، این یک مشکل بود. اگر مجبور بودم به جستجوی تبلیغات او بروم، بسیاری از مردم – خیلی از من جوانتر – اصلاً آنها را نمی شنیدند. این منو گیج کرد این لحظه او بود. او قرار بود ثمره کار خود را درو کند، اما در عوض نگرانی بود که رسیده بود.
در ماه سپتامبر، به کمپین روشن کردم که میخواهم با آبرامز برای این ستون مصاحبه کنم، اما کمپین فرصتی برای آن فراهم نمیکند. خوبه. زمان یک نامزد با ارزش است. با این حال، میخواستم از خود آبرامز بدانم که چرا آتش این چرخه را فراگرفته است. او به وضوح نامزد بهتری بود. او دانش دایره المعارفی از مسائل داشت. و او پیامی داشت که باید به لیبرال ها انرژی می داد.
اما او فقط نمی توانست کشش کافی داشته باشد. پیام او فاقد شتاب بود.
این تا حدی به این دلیل بود که رقیب او، فرماندار برایان کمپ، از راه خود تلاش کرد تا معتدلتر از حزب ملی و معتدلتر از آنچه واقعاً هست به نظر برسد.
اول، او به این واقعیت متمایل شد که در برابر تلاش های دونالد ترامپ برای براندازی نتایج در گرجستان در سال 2020 مقاومت کرده است. مردم این را به خاطر داشتند. اینطور نبود که کمپ طرفدار دموکراسی و طرفدار رأی باشد – او قانون سرکوب رأی دهندگان را امضا کرد که مجلس قانونگذار تحت رهبری جمهوری خواهان پس از انتخابات 2020 تصویب کرد – اما طرفدار دموکراسی در آن لحظه بود که انتقال قدرت در تعادل چپ قرار داشت. یک تاثیر ماندگار
کمپ یک گرگ در لباس گوسفند بود، اما کت و شلوار گوسفندی او بی عیب و نقص دوخته شده بود. به حدی که در یک نقطه از کمپین، خواننده رپ و سازمان دهنده آتلانتا، Killer Mike، کمپ را به دلیل “برگزاری یک کمپین موثر” و ارتباط با رای دهندگان سیاه پوست تحسین کرد و پیشنهاد کرد که آبرامز باید “هرجا که آقای کمپ رفت”.
این امر تلاش های آبرامز برای برجسته کردن افراط گرایی کمپ را بیش از پیش دشوار کرد. مردم شروع کردند به این نتیجه غلط که کمپ “آنقدرها هم بد نیست”.
کمپ، که در مورد حقوق باروری زنان بسیار وحشتناک بوده است، در نوار ضبط شد که از او در مورد ممنوعیت طرح B پرسیده شد و پاسخ داد: “بله، شما تقریباً می توانید همه چیز را انجام دهید.” وقتی از او پرسیده شد که آیا این کاری است که می تواند انجام دهد، او گفت: «فکر می کنم باید بررسی کنم و ببینم. با همه این چیزها قوانین قانونی زیادی وجود دارد.»
همچنین ضرری نداشت که تنها چند ماه قبل از انتخابات، کمپ برنامه پرداخت نقدی 350 دلاری را به گرجستان های کم درآمد اجرا کرد. این دقیقاً پول برای رای نبود، بلکه پولی برای کاهش خشم بود. کمپ برای آرامش پرداخت.
همه اینها به آبرامز آسیب رساند. اما من مطمئن هستم که این پایان داستان او نیست. او نسبتاً جوان، فوق العاده باهوش و تاکتیکی درخشان است. او آینده ای دارد که فقط خودش می تواند بنویسد. اما یک چیز واضح است: او این امکان را برای مردم جورجیا، که بسیاری از آنها سیاه پوستان هستند، فراهم کرده است تا وارد واقعیتی شوند که در آن قدرت دولتی قابل دستیابی و در دسترس است.