نظر تزارها را در مسکو یا مارآ لاگو دور نگه دارید

یک پدربزرگ از طرف مادرم دهان بزرگی داشت. به نظر می رسد این ویژگی در خانواده وجود دارد.

ایوان گرودزنسکی – نام کوچکش قبل از روسی سازی اسرائیل بود – در سال 1914 در مسکو زندگی مرفهی داشت که در رستورانی شنیده شد که تزار نیکلاس دوم را به خاطر دخالت روسیه در جنگ جهانی اول محکوم می کند. پلیس مخفی تزار او را زندانی کرد، اما او بیرون آمد

چهار سال بعد، ایوان دوباره دستگیر شد، این بار به دست بلشویک ها. برای چی؟ گری سارتزکی، یکی از بستگانم که مورخ غیررسمی خانواده ماست، به من گفت: «او قابل اعتماد نبود. “یا او را به سیبری فرستادند یا بلافاصله تیرباران کردند. او به طور کلی از تصویر کنار می رود.» میلیون‌ها روس غیرقابل اعتماد دیگر در دهه‌های بعد به همین سرنوشت دچار خواهند شد.

پدربزرگ دیگری، بارنت ارلیش، این یکی از طرف پدرم، یک قاب‌فروشی در کیشینف داشت – که در آن زمان شهری در استان بسارابی روسیه، پایتخت کنونی مولداوی بود – زمانی که در آوریل 1903 یک قتل عام شرورانه محله یهودیان را فرا گرفت. باندهای مردان مسلح فروشگاه های یهودیان را غارت کردند، خانه های یهودیان را سوزاندند، به زنان یهودی تجاوز کردند و نزدیک به 50 نفر را به قتل رساندند.

بارنت قتل عام را پشت درب خانه خود با تبر سپری کرد تا به مهاجمان ضربه بزند، اما خانه در امان ماند. خانواده بلافاصله تصمیم گرفتند که زمان مهاجرت به ایالات متحده است. در مورد دولت روسیه، کنت آرتورو کاسینی، سفیر این کشور در واشنگتن، قتل عام را نمونه ای از “دهقان علیه وام دهنده و نه روس ها علیه یهودیان” خواند. این یک نمونه کتاب درسی از استقرار یک استعاره یهودستیزانه برای انکار یک واقعیت یهودستیزانه است.

چند روز پیش در حالی که سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه با استیو روزنبرگ، خبرنگار بی‌بی‌سی مصاحبه می‌کرد، به اجدادم فکر کردم. چند روز بعد هنگام تماشای صحنه‌هایی از حمله موشکی روسیه به یک مرکز خرید در شهر کرمنچوک اوکراین که حداقل 18 کشته برجای گذاشت، دوباره به آنها فکر کردم.

مصاحبه لاوروف یک کلاس استادی بود در آنچه که جوزف کنراد زمانی آن را “تحقیر تقریباً عالی” یک مقام روسی برای حقیقت خواند. لاوروف گفت که انقلاب میدان 2014 یک “قیام نئونازی ها” بود. کشتار در بوچا یک “تراژدی صحنه سازی شده” بود. در مورد مرگ غیرنظامیان اوکراینی: “من به شما می گویم که رژیم کیف شهروندان خود را گلوله باران می کند.” بعداً در مصاحبه، لاوروف اجازه می‌دهد که «روسیه خیلی تمیز نیست» و «ما از نشان دادن خودمان خجالت نمی‌کشیم».

روس ها حمله به مرکز خرید را تکذیب می کنند. دروغگویی به اندازه ظلم بی پایان است. هر کدام دیگری را تقویت می کند.

بعد از اینکه ایوان برای بار دوم دستگیر شد، همسرش زنیا راهی برای فرار از مسکو به همراه چهار فرزندش یافت، سکه های طلایی که در درز لباس او پنهان شده بود. آنها به بندر لیباو لتونی رسیدند، در دهه 1920 به سمت غرب به برلین نقل مکان کردند و پس از به قدرت رسیدن نازی ها دوباره به ایتالیا گریختند. یکی از اولین خاطرات مادرم، علاوه بر بمباران میلان توسط متفقین، پنهان شدن در زیر عادت یک راهبه به دلایلی است که او متوجه نشده بود.

مادر و مادربزرگم بعد از جنگ بی پول به عنوان آواره به آمریکا آمدند. با تنها یک استثنا که من می دانم، اقوام به جای مانده در لتونی در هولوکاست به قتل رسیدند.

بارنت و خانواده اش در سال 1906 به جزیره الیس رسیدند. او با 8 دلار در هفته شغلی در یارد نیروی دریایی بروکلین پیدا کرد. برای آنها، دیگر قتل عام وجود نخواهد داشت. یهودیانی که نتوانستند به موقع از کیشینف خارج شوند چندان خوش شانس نخواهند بود.

من این داستان های خانوادگی را نه به این دلیل که منحصر به فرد هستند، بلکه به دلیل رایج بودنشان تعریف می کنم.

چهره های خسته ای که در زنان و کودکان اوکراینی می بینید که به سایر نقاط اروپا می روند. چهره های دردناک اوکراینی هایی که در حال بهبودی از جراحات ناشی از آتش سوزی بی رویه روسیه هستند. چهره‌های غرق‌شده اوکراینی‌هایی که از اسارت روسیه در زیرزمین‌های کثیف جان سالم به در برده‌اند – این چهره‌های غریبه نیست. برای ده‌ها میلیون آمریکایی با ریشه‌های مهاجر نسبتاً جدید، آنها چهره والدین یا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما هستند. این درست است صرف نظر از اینکه ریشه آنها در روسیه، ویتنام، اتیوپی، ایران یا ونزوئلا است.

نگرانی آمریکا در مورد اوکراین اکنون به طور محسوسی در حال کاهش است. جنگ ادامه دارد، کیف پیروز نمی شود، و ایالات متحده به دلیل احکام دادگاه عالی، جلسات استماع کمیته 6 ژانویه، تورم، رکود بالقوه در غوغا است. مشکلات: ما آنها را داریم.

اما برای درک خطرات در این جنگ، به شخصی کردن آنها کمک می کند. مبارزه اوکراین فقط به خاطر آزادی خودش نیست. برای قرض گرفتن یک سطر از «کمانچه‌باز روی بام»، منظور این است که تزار را از ما دور نگه داریم.

این همچنین یادآور چیزی است که ما برای حفظ آن در خانه تلاش می کنیم. ملتی که از مهاجران، به ویژه افراد فقیر استقبال می کند. ملتی که در آن بی خطر است که حرف هایمان را با صدای بلند بیان کنیم. ملتی که از حاکمیت قانون حمایت می کند. ملتی که رهبرانش – فعلی یا سابق – نمی توانند به سادگی از “تحقیر تقریباً والا برای حقیقت” خلاص شوند. ملتی که به کسانی که در خارج از کشور برای آزادی مبارزه می کنند ایمان دارد. ملتی که وقتی آزادی ها در خانه از دست می رود آرام نمی نشیند.

چهارم تیرماه مبارک.

Mara Gomez

کارشناس توییتر متعصب موسیقی. جنرال الکل ماون. علاقه مندان به تلویزیون

خرید پلی استیشن پلاس اکسترا: مواردی که باید بدانید
سایت نات کوین: راهی نوین برای تجارت الکترونیک
سئو گروه تلگرام @SEOPREM: راهبری برای رشد و موفقیت
شرط بندی انفجار: یک مقدمه جذاب
سایت شرط بندی انفجار: راهنمایی کامل برای شروع
How to Show Appreciation: Tipping People on Livegirlcamshub.com
تماس با ما