یادداشت ویراستار:پنیل ای. جوزف کرسی باربارا جردن در اخلاق و ارزشهای سیاسی و مدیر مؤسس مرکز مطالعه نژاد و دموکراسی در دانشکده روابط عمومی LBJ در دانشگاه تگزاس در آستین است، جایی که او استاد تاریخ است. او نویسنده کتاب «بازسازی سوم: مبارزه آمریکا برای عدالت نژادی در قرن بیست و یکم” دیدگاه های مطرح شده در اینجا خود هستند. چشم اندازنظر بیشتر در CNN
CNN
–
اخبار اخیر مبنی بر اینکه خانواده مالکوم ایکس اعلام کردند که قصد دارند یک شکایت 100 میلیون دلاری برای مرگ غیرقانونی علیه فالانژی از سازمانهای مجری قانون، از جمله پلیس نیویورک، سیا و افبیآی ارائه کنند، همزمان با پنجاه و هشتمین سالگرد ترور وی در سالن رقص اودوبون در واشنگتن هایتس بود. نیویورک. ایلیاشا شباز، یکی از شش دختر مالکوم، شکایت خود را در محل مرگ پدرش اعلام کرد و در کنار بنجامین کرامپ، وکیل مشهور حقوق مدنی ایستاد. شباز توضیح داد: “ما دوست داریم پدرمان عدالتی را که شایسته اوست دریافت کند.”
معنای عدالت برای مالکوم ایکس پس از تبرئه دو نفر از سه مردی که در سال 2021 به جرم قتل او زندانی شده بودند، طنین جدیدی به خود گرفت. محمد عزیز، 84 ساله، و املاک خلیل اسلام، که در سال 2009 درگذشت، پس از تبرئه شدن به دلیل نقشی که در مالکوم ایفا کردند، 36 میلیون دلار شهرک (26 میلیون دلار از شهر نیویورک و 10 دلار اضافی از ایالت) دریافت کردند. ترور ایکس
تبرئه آنها از تحقیقاتی سرچشمه می گیرد که نشان می دهد قاضی در حال بررسی محکومیت های چند دهه گذشته آن را “سوءقطعات جدی عدالت” می نامد. یک وکیل برای عزیز استدلال کرد که “سوء رفتار رسمی” توسط سازمان های مجری قانون، از جمله اداره خدمات ویژه و واحد تحقیقات پلیس نیویورک، که سال ها از مالکوم ایکس جاسوسی می کرد، صورت گرفته است. علاوه بر این، برخی از محققان و مورخان استدلال کرده اند که سیا همچنین مالکوم ایکس را زیر نظر گرفته است.
اعلامیه خانواده شباز فراتر می رود و ادعا می کند که مجریان قانون برای برنامه ریزی ترور مالکوم تبانی کرده اند و متعاقباً دخالت آنها را پنهان کرده اند. FBI، NYPD، CIA و DOJ تاکنون هیچ اظهارنظری نکرده اند.
شرایط مربوط به قتل مالکوم مدتهاست که مرموز نگه داشته شده است و باعث شده است که نظریههای توطئه شکل بگیرد. اما این چیزی است که ما می دانیم. به گفته ظهیر علی مورخ، هم افبیآی و هم پلیس نیویورک نتوانستند به دادستانها اعلام کنند که افسران مخفی در صحنه ترور داشتند. هر دو آژانس از افزایش تهدیدهای مرگ علیه مالکوم ایکس که از ملت اسلام (NOI) سرچشمه می گرفت، آگاه بودند.
هم افبیآی و هم پلیس نیویورک نه تنها شواهدی را که میتوانست بیگناهی عزیز و اسلام را در سال 1965 ثابت کند، پنهان کردند، بلکه این شواهد را برای بیش از نیم قرن پنهان کردند تا اینکه مجبور به اعتراف به وجود آن شدند. در حالی که تبرئههای اخیر ادعاهای خانواده شباز را ثابت نمیکند، اما سؤالات نگرانکنندهای را مطرح میکند که مستلزم تحقیقات بیشتر درباره نقش دقیق مقامات در قتل مالکوم ایکس و رسیدگیهای کیفری و مدنی بعدی است که تقریباً 60 سال ادامه دارد. بعد.
در پایان ماه تاریخ سیاه 2023، میراث سیاسی مالکوم همچنان در اطراف ما طنین انداز می شود. خانواده او و ملت سزاوار این هستند که حقیقت را به هر وسیله ای که لازم باشد بدانند. خانواده شباز شایسته افشای کامل نقش دقیقی هستند که مجریان قانون در حوادث منجر به ترور مالکوم، اقدامات بعدی آنها در روز مرگ او و پنهان کاری نیم قرنی که در برابر چشمان ما آشکار شده است.
این آخرین پیشرفت در حماسه ادامه دار مالکوم ایکس – و اهمیت زندگی و مرگ او برای درک نژاد، دموکراسی و عدالت کیفری در ایالات متحده – فصلی را به داستانی می افزاید که مملو از پیچش ها و چرخش هایی است که همچنان امروز ما را تحت تأثیر قرار می دهد. . ترور مالکوم ایکس در سال 1965 همچنان یک تراژدی آمریکایی است، تراژدی که نشان دهنده مبارزه مداوم برای دستیابی به منزلت و شهروندی سیاه پوستان است، حتی برای نمادهای تاریخی مانند مالکوم.
رابطه مالکوم با سیستم عدالت کیفری به راه اندازی حرفه سیاسی افسانه ای او کمک کرد. مالکوم در 19 می 1925 در اوماها، نبراسکا به دنیا آمد. مالکوم در لنسینگ، میشیگان، پسر لوئیز نورتون لیتل و ارل لیتل، فعالان سیاسی که به عنوان پرورش دهندگان زمین و اذهان سیاسی به عنوان پیروان سیاهپوست جهانی مارکوس گاروی امرار معاش کردند، بزرگ شد. انجمن بهبود. گاروی، یک مهاجر جامائیکایی که به سازماندهی سیاسی تبدیل شد، سیاست سیاهان را در اوایل دهه 1920 متحول کرد و میلیونها سیاهپوست را در سراسر جهان به کرامت ذاتی، زیبایی بدن و سرزندگی گذشته تاریخیشان متقاعد کرد.
قتل مشکوک پدر مالکوم در سال 1931، که عموماً تصور میشود انگیزههای نژادی است، خانواده لیتل را به هم ریخت. در اواخر دهه 1930، لوئیز، تنها تامین کننده یک خانواده 8 فرزندی، در یک بیمارستان روانی در کالامازو بستری شد و مالکوم جوان در مسیر یک دوره جنایت نوجوانان بود که او را دستگیر و سپس از سال 1946 تا 1952 زندانی کرد. .
مالکوم حرفه سیاسی و مذهبی خود را در زندان از طریق آموزههای NOI یافت، یک سازمان مذهبی که جنبههایی از آموزههای گاروی در مورد خودمختاری سیاسی سیاهپوستان را با نسخهای پایهای از اسلام در هم آمیخت که سعی میکرد الیاس محمد را به عنوان رسول خدا معرفی کند.
در دورانی قبل از حبس های دسته جمعی، اما زمانی که سیاهپوستان آمریکایی هنوز به طور نامتناسب توسط سیستم حقوقی کیفری مجازات می شدند، مالکوم به طور علنی سازمان های مجری قانون و نقشی که آنها در حمایت از ظلم ساختاری ایفا کردند را رد کرد. مدتی که او در زندان گذرانده بود، تجربهای صمیمانه در مورد شیوههایی ارائه داد که جداسازی جیم کرو، پیشرفت تحصیلی سیاهپوستان، گزینههای شغلی و راههای کسب درآمد قانونی را محدود میکرد.
مالکوم به عنوان نماینده ملی NOI به دنبال زندانیان سابق، معتادان به مواد مخدر و اعضایی بود که بعدها توسط دانشمندان، کارشناسان و روزنامه نگاران به عنوان طبقه فرودست شناخته می شد. آموزههای مالکوم در مورد کرامت رادیکال سیاهپوستان – این ایده که قوم سیاهپوست به دلیل تولدشان ارزش ذاتی دارند و گذشته آنها در کتابهای تاریخ آمریکا، رسانهها و سیاستمداران نادرست بازنمایی شده است – سرانجام میلیونها نفر را در سراسر جهان الهام بخشید.
مالکوم در اوایل دوران زندان، به دلیل اعتقادات صریح خود به عنوان یک مسلمان توسط مقامات نهادی تحت نظر بود و اف بی آی با او مصاحبه کرد. در نهایت، دفتر او را هدف نابودی قرار داد و به کاشتن بذر کینه، بی اعتمادی و خشونت کمک کرد که به مرگ او منجر شد. اما، همانطور که اکنون در دادخواست خانواده Shabazz ادعا شده است، این چیزی بیش از FBI بود که فضای سیاسی را که در مرگ مالکوم نقش داشت، نظارت، آزار و اذیت و کمک کرد.
دفتر خدمات و تحقیقات ویژه اداره پلیس نیویورک، مخبرانی را در سازمانهای مالکوم پس از NOI مستقر کرد و به ایجاد زمینهای برای فضای سیاسی پر فشار که منجر به مرگ او شد، کمک کرد. سیا و وزارت امور خارجه به طور غیرقانونی مالکوم را در طول سه تور گسترده او در آفریقا و خاورمیانه و بخش هایی از اروپا در سال های 1959 و 1964 مشاهده و مورد آزار و اذیت قرار دادند.
بازگشایی تحقیقات درباره ترور مالکوم ایکس در سالهای اخیر جریان جدیدی به خود گرفته است. مجموعه مستند انفجاری نتفلیکس “چه کسی مالکوم ایکس را کشت؟” شواهد قانعکننده و قانعکنندهای ارائه کرد که به تبرئه عزیز و اسلام کمک کرد و در عین حال سؤالات جدیدی در مورد نقش سازمانهای مجری قانون در سرپوش گذاشتن بر جنایت ایجاد کرد.
مالکوم ایکس به عنوان وکیل دادگستری سیاهان آمریکا در جریان بازسازی دوم کشور، که گاهی اوقات به عنوان دوران حقوق مدنی و قدرت سیاه شناخته می شود، خدمت کرد. مالکوم آمریکا را در برابر تاریخ و در مقابل تمام جهان به یک سری جنایات علیه بشریت سیاه پوست متهم کرد. او کرامت سیاهپوستان را امری مسلم میدانست و با گذشت زمان از شهروندی سیاهپوستان با شور و شوق یکسانی دفاع میکرد.
مرگ مالکوم بیش از یک تراژدی، بلکه جنایتی ماندگار بود. خانواده شباز از داشتن یک شوهر، پدر و اکنون پدربزرگ محروم بودند – و جهان از دست یک رهبر سیاسی ربوده شد که در زمان مرگش، در سطح بین المللی به عنوان نخست وزیر آمریکای سیاه به رسمیت شناخته شده بود. مالکوم ایکس یک فعال حقوق بشر بود که حج را به مکه به پایان رساند، مقامات، سفرا و انقلابیون از او به عنوان الحاج ملک الشباز استقبال کردند و از این باور که همه مردم (از جمله سفیدپوستانی که صمیمیت سیاسی نشان میدهند) میتوانند بخشی از این گروه باشند. دگرگونی اساسی که جهان برای شکوفایی نیاز داشت.
برای خانواده اش، برای او و برای همه آمریکایی ها، زمان آن فرا رسیده است که مالکوم ایکس به عدالتی که سزاوارش است برسد.