من در لس آنجلس در صف برای برشته و تاکو و سیب زمینی سرخ شده با سس مایونز، برای چیلس رلینو و شیرینی های گرم، برای مرغ سرخ شده و بستنی و نان شیرینی منتظر مانده ام. اما در یک صبح شنبه اخیر، نیم ساعت منتظر یک ساندویچ رنگین کمانی بودم.
زمانی که گیاهخوار بودم، آن چیزی نبود که از دانشگاه به یاد داشته باشم – ساندویچهای سرد و خشک با نانهای متراکم و خرد شده، پر از جوانههای در آستانه پژمرده شدن، کم رنگ با تغییر رنگ، کمی پیچیده شده خیلی محکم به طوری که دانههای گوجهفرنگی و آووکادویی که در حال قهوهای شدن هستند، روی پوشش پلاستیکی بچسبند.
نه، این ساندویچ رنگین کمانی به صورت سفارشی درست شده است، با مخلوطی از تخمه های آفتابگردان و سیر پخش می شود و با خیار، چغندر، هویج و انبوهی از جوانه های یونجه از بازار کشاورزان همراه با مقداری توفوی سرخ شده آغشته به زردچوبه بسته بندی شده است. در خمیر ترش تازه و خوشمزه موجود بود.
به طور کلی، دلپذیر، ملایم، چند رنگ و یادآور چیزی بود که ممکن است در فروشگاه مواد غذایی بهداشتی محله خود یا یک کافه گیاهخواری که تحت مدیریت فرقهای در سالهای 1975، یا 1985، یا 1995 برمیخورید – اما بهتر است. الان اینجا چیکار میکرد؟ اگرچه زک جارت آن را در سپتامبر گذشته برای بال رستوران جدید نانوایی Bub and Grandma’s توسعه داد، اما مانند یک ساندویچ بود که از زمان جدا نشده بود.
یک ساندویچ رنگین کمان خوب همیشه در اینجا به این شکل به نظر می رسد، همانطور که ساندویچ های هیپی، آووکادو و کالیفرنیا با هم همپوشانی نزدیک دارند، که از مجموعه ای از وسواس های غذایی قدیمی الهام می گیرند که هرگز واقعاً از بین نرفتند، اما مستقر شدند و تکامل یافتند.
ساندویچ ها ممکن است وگان باشند یا نباشند، اما تقریباً به طور قطع حاوی چند سبزی و جوانه مختلف خواهند بود – توده بزرگی از جوانه ها که به آرامی فشرده شده تا یک بالشتک ترد، آبدار و با طعم سبز از نخ ظریف درست شود.
جوانه ها یک ماده باستانی هستند، اما همانطور که جاناتان کافمن در کتاب سال 2019 خود، “غذای هیپی” می نویسد، تا دهه 1970، فقط ساکنان کالیفرنیای جنوبی جوانه یونجه را خام می خوردند. ساندویچ های جوانه یونجه نیز یک پدیده محلی بود، و دستور العمل ها در اوایل سال 1953 در کتاب آشپزی تبلیغاتی گاه به گاه منتشر شده توسط ال مولینو، یک کارخانه آسیاب سنگی قدیمی در آلحمرا، کالیفرنیا، که غلات و آرد را به مغازه های مواد غذایی سالم می فروخت، ظاهر شد.
بهترین ساندویچ های جوانه در حال حاضر پیچیده و خاص هستند، کار آشپزهای وسواسی با یک نقطه نرم واقعی برای این ژانر. برخی به یاد می آورند که والدینشان مرحله ای از ریختن جوانه ها را بین تکه های متراکم گندم برشته شده پشت سر گذاشته اند، اما آن ها به اندازه کافی از روند غذاهای سالم آمریکا در دهه 1970 فاصله دارند تا با علاقه به ساندویچ ها فکر کنند و با لذت دوباره آنها را تصور کنند.
اما آن دستور اولیه در کتاب آشپزی ال مولینو ساده و سرراست بود. این شامل دو تکه نان چاودار بود که با سس مایونز پخش شده بود، یک لایه یک چهارم اینچی از جوانه های یونجه تازه و برش های اختیاری گوجه فرنگی را در خود جای می داد. و حتی در اینجا، در کتاب چگونه باید مشتاقانه، که به خوانندگان میآموزد چگونه عرضه جوانههای خود را در خانه راهاندازی کنند، نویسندگان هشداری صادر کردند: «ممکن است کمی طول بکشد تا یاد بگیریم که طعم بینظیر را کاملاً درک کنیم.»
این نوع پوشش دهی جوانه ها را برای دهه ها خالی از سکنه کرده است، گویی که نیاز به عذرخواهی و دفاع دارند. اما جوانهها چیز جدیدی نیستند و ساندویچهای جوانه میتوانند نوعی تجملات سبز و معطر خودشان باشند – لذت بعید خودشان. همانطور که آقای کافمن در “Hippie Food” مینویسد، جوانههای یونجه بویی میدهند که انگار یک مزرعه علف در حال رابطه جنسی است.
آقای جارت، از باب و مادربزرگ، گفت رنگین کمان ساندویچ مورد علاقه او در منو بود، دست پایین. او گفت: “وقتی آن را می خورید واقعاً احساس خوبی دارد.”
دانیل ماترن و رکسانا جولاپات میدانستند که میخواهند یک نسخه عالی از یک ساندویچ هیپی را در منو داشته باشند قبل از اینکه حتی فرندز و خانواده، نانوایی شهر تایلندی خود را باز کنند. این فقط برای ناهارخوریهایشان نبود، بلکه برای خودشان و آشپزهایشان (که در میان آنها ناهار کاری مورد علاقه است) بود.
آقای ماترن گفت: “شما می توانید آن ساندویچ را بخورید، احساس خوبی داشته باشید و انرژی داشته باشید، و همچنان به حرکت خود ادامه دهید.” “وقت چرت زدن نیست.”
آقای ماترن یک تکه چربی از فتای نمکی را بین لایههای نخود له شده، آووکادوی تکهشده، خیار و جوانههای غلیظ و آبدار آفتابگردان مخلوط میکند و پنیر هر لقمه را طعمدار میکند. بخشی از بافت و جذابیت ساندویچ نیز ناشی از نان دانهدار و دلپذیری است که خانم جولاپات فقط برای این ساندویچ ابداع کرده است. برای درست کردن آن، او یک پوره فشرده از دانه های جوانه زده را به خمیر بسیار قوی آرد فایف قرمز، همراه با دانه های آفتابگردان، کدو تنبل و کتان اضافه می کند.
نسخهای که میتوانید در Wax Paper، یک ساندویچفروشی کوچک با دو مکان در لسآنجلس پیدا کنید، بسیار باشکوه است، پر از چدار رندهشده، پیاز ترشی و خام، آووکادو، خیار، جوانهها و آیولی سیر. (پیتر لموس، مالک، آن را “Ira Glass” در منو می نامد؛ این یک مکان عجیب و غریب از مغازه است، جایی که همه ساندویچ ها به نام شخصیت های رادیویی عمومی نامگذاری شده اند.)
آقای لموس گفت: «اینجا جوانههای زیادی وجود دارد، این تقریباً عنصر اصلی است. “اما جوانه ها ساندویچ را درست می کنند.”
مقدار جوانه ها در کاغذ مومی را نمی توان اغراق کرد. و وقتی جوانهها در چنین مقدار زیادی ظاهر میشوند، بسیار فراتر از پیشنهاد یکچهارم اینچی در دستور غذای 1953، اتفاقی میافتد: مشخص میشود که هیچ چیز ذاتاً سختی در مورد جوانهها وجود ندارد، چیزی جزئی یا شدید یا تلخ.
به طور انبوه، جوانه ها کاملاً برعکس هستند، نه فقط یک ظروف شاد، بلکه اسراف – شاداب و شکوفا. نه فقط نمادی از یک شروع جدید، بلکه 1000 شروع جدید واقعی، همان جا، شاداب و زنده، منتظر گاز گرفتن شما هستند.