واکو، تگزاس – در اولین گردهمایی بزرگ مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2024، دونالد ترامپ به نماد سخنرانی در Waco در بحبوحه سی امین سالگرد محاصره مرگبار در آنجا که هنوز به عنوان یک جنایتکار جناح راست علیه فدرال عمل می کند، توجهی نکرد. قدرت.
او مجبور نبود.
این سخنرانی، مانند بسیاری از سخنرانیهای او، آمیزهای از دروغها، هذیانگویی، حرفهای فوقالعاده، توهینآمیز، قضاوت، طنز نابخردانه و پاسخ به نارضایتیهای قدیمی بود – پیامهایی که در سطوح مختلف عمل میکنند.
برخی از پیروان او صدایی به اسلحه می شنوند. برخی افکار خصوصی خود را می شنوند. دیگران ناله های یک قربانی دلاور را می شنوند. برخی دیگر هم می شنوند که یک شوخی خشمگین انگشتش را در چشم دستگاه سیاسی فرو می برد.
ترامپ در حمله به ران دیسانتیس، فرماندار فلوریدا – رقیب احتمالی نامزدی جمهوری خواهان – به دلیل بی وفایی، از شهردار سابق تالاهاسی، اندرو گیلوم، که در سال 2018 با دیسانتیس رقابت کرد، استناد کرد. یک سال و نیم بعد، گیلوم در اتاق هتل میامی بیچ با چیزی که پالم بیچ پست آن را «یک اسکورت مرد مشهور و مشکوک به مت آمفتامین» میخواند.
اما این حقایق برای ترامپ کافی نبود، او به شور و هیجانگرایی دامن زد و گیلوم را یک «کلاهدار» خطاب کرد و باعث خنده جمعیت شد.
این بخشی استاندارد از روال ترامپ است: در نهایت کمدین ها به حقیقت – یا حساسیت های نژاد، جنسیت و جنسیت – محدود نیستند. برای خنده، به آنها مجوز داده شده است که در هر نوع تحریف شرکت کنند، و این کاری است که ترامپ انجام می دهد.
در واقع، ضریب سرگرمی ترامپ به اندازه ای که شایسته است مورد توجه و تحلیل قرار نمی گیرد. حامیانش او را تا حدودی به دلیل بی احترامی که به عرصه سیاسی می آورد دوست دارند.
او استورمی دنیلز را “چهره اسبی” نامید و گفت که اگر با او رابطه نامشروع داشت، او “یکی نبود” – اظهاراتی که نه تنها بی ادبانه و جنسیتی است، بلکه واقعیتی را که بیش از ده ها زن متهم کرده اند را پنهان می کند. او از ناهنجاری های جنسی.
به یاد داشته باشید: قبل از ترامپ، زمانی که سیاستمداران ملی از تنوع سنتیتری برخوردار بودند، اظهار نظر مرد در مورد ظاهر یک زن، حتی در تلاش برای چاپلوسی، به درستی ممنوع بود. یک دهه پیش، زمانی که پرزیدنت باراک اوباما به شوخی کامالا هریس را «بهترین دادستان کل کشور» نامید، چنان مورد انتقاد شدید قرار گرفت که مجبور شد عذرخواهی کند.
اما وقتی ترامپ دنیلز را تحقیر کرد، جمعیت او را تشویق کردند.
ترامپ اندرو دایس کلی سیاست آمریکاست که به زنستیزی، زنستیزی و شیطنت متوسل میشود – نوعی شخصیت که در فرهنگ آمریکایی ثابت است.
خود کلی فقط نسخه تاریکتری از شخصیتهای فرهنگ پاپ دهه 1970 بود، مانند دنی در «گریس» و فونزی در «روزهای شاد». و آنها فقط نسخههای حبابدار شخصیتهایی بودند که جیمز دین در دهه 1950 بازی کرد.
ترامپ یک کهن الگوی آمریکایی را انتخاب کرد و وحشت، قدرت سیاسی واقعی و یک نفس بالقوه پایان امپراتوری را به آن اضافه کرد. شوخ طبعی و جسارت او اغلب بخشی از روایت قهرمان مردمی آمریکایی است، جایگاهی که ترامپ در میان پیروانش به دست آورده است.
در واقع، فضای بیرون از راهپیمایی شنبه، در یک روز زیبای بهاری، مانند دم کردن قبل از کنسرت بود.
این بخشی از چیزی است که ترامپ را بسیار خطرناک می کند. برای برخی، هواداری شدید باعث ایجاد جامعه می شود. برای دیگران، پرستش ترامپ می تواند الهام بخش تعصب خشونت آمیز باشد، همانطور که در 6 ژانویه 2021 دیدیم.
این یک فرمول است و در میان طرفداران سرسخت ترامپ کار می کند. اما با محو شدن جذابیت فرمول، ممکن است ثابت شود که پاشنه آشیل ترامپ نیز هست. وقتی کشور رو به جلو حرکت می کند، او در وضعیت رو به عقب گیر کرده است. ترامپ به جای چشم انداز، بازبینی ارائه می کند.
ترامپ هنوز در مورد دستاوردهای قدیمی اغراق می کند، یک انتخابات شکست خورده را تکرار می کند و دشمنان را برای تلافی علامت گذاری می کند. او در یک شیار گیر کرده است.
او نسبت به دشمنان، شخصی، واقعی یا ادراک شده وسواس دارد. او به آنها نیاز دارد. در غیر این صورت، او یک جنگجو بدون جنگ است.
در تمام این مدت، جمهوری خواهان در سراسر کشور به دنبال فرد جدیدی هستند که احتمالاً توسط DeSantis رهبری می شود، به جنگ خودشان، یک جنگ جدید، یک جنگ فرهنگی رفته اند.
این نه شخصاً بلکه بر استفاده از ترس والدین برای ادامه سیاستهای ظالمانه متمرکز است. در حالی که ترامپ اقلیتها را در سطح ملی تحقیر کرد – معترضان حقوق مدنی، مهاجران و مسلمانان – جمهوریخواهان امروز شروع به تدوین ظلم در سطح محلی کردهاند.
آنها برای لفاظی ترامپ لقمه قانونی می کنند. آنها همان چیزی هستند که ترامپیسم بدون او به نظر می رسد، وقتی آن را می پوشانید و آن را به رقص در می آورید، نابردباری به نظر می رسد.
آنها پیشتازان جنگ مضحک در بیداری هستند. اما این مسیر ترامپ نیست. این اختراع او نیست. و غرورش در برابر در آغوش گرفتن کامل آن مقاومت می کند.
ترامپ روز شنبه حدود یک ساعت و نیم صحبت کرد، اما عمدتاً لفاظیهای فرهنگی-جنگ را برای پایان حفظ کرد و تهدید کرد که دستور اجرایی برای لغو کمک مالی به مدارسی که تئوری نژادی انتقادی، «جنون تراجنسیتی» یا «محتوای نژادی، جنسی یا سیاسی» را آموزش میدهند. “
این یک تهدید فراگیر بود، اما حتی در آنجا نیز قول داد که این کار را از طریق دیکته اجرایی به راحتی قابل برگشت انجام دهد و نه از طریق مکانیسم های قانونی قوی تر.
ترامپ یک لحظه وقت داشت. او در یک انتخابات پیروز شد (حتی اگر با روابط روسیه و قضاوت بد جیمز کومی همراه بود). و به مدت چهار سال، زندانیان ضرب المثل پناهگاه را اداره می کردند. اما آن زمان گذشته است. ترامپ حرکت نکرده است، اما زمین زیر او تغییر کرده است.
پس از سخنرانی ترامپ، به اولین سخنرانی او پس از اعلام کاندیداتوری در سال 2015 بازگشتم. او از آن زمان، از نظر شخصی یا سیاسی، رشد چندانی نداشته است. او به خودش مطمئن تر و مبتذل تر است، اما خودشیفتگی همچنان موتور اوست.
در نهایت، اگر مسائل حقوقی او را درگیر نکند، ناتوانی او در رشد فراتر از نوستالژی و منفی بافی می تواند.
شخصیت یک تکرار تلویزیونی، یک کمدی ترسناک با ارجاع یکپارچهسازی با سیستمعامل، برای این لحظه مناسب نیست. این سال 2016 نیست.